آرتا عشق مامان و باباشآرتا عشق مامان و باباش، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره
پیوند عشق ماپیوند عشق ما، تا این لحظه: 16 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

برای آرتا

روزمرگی و نیروی کمکی

سلام -سرماخوردگی آرتاجون خداروشکر رو به بهبوده از کارای جالب ارتاجونم اینه که گاهی اوقات که گرسنه میشه بلافاصله دستشو مشت میکنه و میمکه دراین حالت خیلی بامزه میشه و خوردنی ارتاجون از صدای بلند هم خیلی خوشش میاد مثل صدای سشوار.جاروبرقی و انگری برد طبل زن به همین خاطر موقعهایی که من کار دارم و ارتا جون نمیخوابه با اون عروسکش سعی میکنم مشغولش کنم تا به کارام برسم اما گاهی این مواردم جواب نمیده ومن مجبور میشم از نیروی کمکی یاری بطلبم (مامان و بابام که دوست دارن به بهانه های مختلف ارتا جونو ببینن و باهاش بازی کنن و سرگرم شن و منم شاد و خندان کمی استراحت کنم و به کارای عقب افتادم برسم) این هم عکسای ارتا جون مکیدن دست و انگری برد طبل زن ...
29 آذر 1392

کم خوابی و شب زنده داری

آرتاجون مدتیه خوابش کمتر شده و نمیدونم این مسئله بخاطر سرماخوردگیش یا اینکه بخاطر بزرگ شدنش و ما هم مجبوریم ساعت خوابمون رو با آرتا جون تنظیم کنیم و کلا خونه نشین بشیم و از دنیای بیرون بیخبر بطوری که حتی از اب و هوا هم خبر نداریم و از طریق اخبار متوجه میشیم بیرون خیلی سرده یا هوا الوده ست اگر میبینید اکثر عکسای آرتا جون در خواب گرفته شده به این دلیله که تو بیداری انقدر مارو مشغول خودش میکنه که یادمون میره ازش عکسی بگیریم انشاالله سعی میکنیم دفعات بعد از بیداریهشم عکسی رو تو وب بذاریم     ...
24 آذر 1392

پایان چهل روزگی

  چهل روزگی آرتاجون دیروز بود بسیار مشتاقم بدونم بعداز چهل روز چه اتفاقی میفته که همه میگن بچه چله داری میکنه شاید بچه بطور معجزه اسایی شبا میخوابه و رفتارش مثل ادم بزرگا میشه به هر حال آرتا جون سرما خورده و حالش زیاد خوب نیست دو شب نخوابیده ولی امروز به خاطر خواب اور بودن داروهاش از صبح خوابیده و خودم دو ساعت یه بار به زور بیدارش میکنم تا داروها و شیرشو بدم گاهی اوقات آرتا جون حرکتای غیرارادی با مزه ای انجام میده مثل خندیدن توی خواب .چشمک زدن به من وقتی باهاش حرف میزنم که انگار داره حرفامو گوش میده وتایید میکنه. یه بارهم اتفاقی دستشو به نشانه ی جواب سلام دادن به باباش بالا برد و تکون داد و کلی ما رو ذوق زده کرد ...
20 آذر 1392

سلام ما اومدیم

سلام به همه ی دوستای مهربون که در نبود ما جویای احوال بودند و اظهار لطف داشتن بالاخره ما با کلی عکس اولیها اومدیم خنده ی ناز آرتا جون   آرتا جون در خواب شیرین   آرتا و اولین حمام آرتا در اولین محرم ...
3 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به برای آرتا می باشد